سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پژوهشی در موسیقی واثرات آن قسمت دوم بخش اول

قسمت دوم

اثرات جسمانی و مادی موسیقی :

همان گونه که گفتیم در این باب ، اثرات موسیقی را ازجنبة فیزیکی و جسمانی نیز بررسی خواهیم کرد ولی برای این که بتوانیم زیان های جسمی موسیقی را بیان کنیم ابتدا به مقدمه ای باید اشاره کنیم:دربدن انسان، یک سلسله اعصاب وجود دارد که به آن، سلسله اعصاب نباتی می گویند. سلسله اعصاب نباتی به دو دسته تقسیم می شوند : 1ـ اعصاب سمپاتیک. 2ـ اعصاب پاراسمپاتیک.اعصاب سمپاتیک وظیفه اش تنگ کردن مردمک چشم، جلوگیری ازترشح ، بالا بردن فشارخون، تنگ کردن ضربان قلب و... می باشد و باعث می شود که انسان در کارهای زندگی بیدار و در امور،کوشا و فعّال باشد.اعصاب پاراسمپاتیک برعکس اعصاب سمپاتیک عمل می کند . ارمغان آن برای انسان، رخوت وسستی و بی حالی،خواب، غفلت، سهو و نسیان و اندوه حزن و بیهوشی است و وظیفه اش انقباض عضلات صاف ، ایجاد ترشح ، تقلیل فشارخون، تنگ کردن مردمک چشم وکند کردن ضربان قلب و... می باشد(28)بدیهی است وقتی از خارج تحریکاتی روی اعصاب شروع می شود اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پائین یا بالا می روند. ازجلمه تحریکات خارجی که منجر به عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک می شود ارتعاشات موسیقی است که باعث اثراتی دربدن می شود که ما به گوشه ای ازآن ها اشاره خواهیم کرد:

1ـ ضعف اعصاب:

ازبین رفتن تعادل بدن که منوط به مختل شدن تعادل وتوازن بین دوسیستم اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک است منجر به پدیدآمدن ضعف اعصاب می شود.دکتر «آرنولدفریدمانی» پزشک بیمارستان نیویورک ورئیس کلینیک سردرد، باکمک دستگاههای الکترونی تعیین امواج مغز وتجربیاتی که بدست آورده ثابت کرده که یکی از عوامل مهم خستگیهای روحی وفکری وسردردهای عصبی،گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقّت وتوجّه می کنند(29)شورای ملّی تحقیقات کانادا هم نتایجی از تحقیقات خود اعلام کرده که قابل توجّه است : صدای موسیقی ، هر قدر هم که ضعیف باشد ، آشفتگی فوق العاده شدیدی در کار مغز ایجاد می کند ، صدای ملایم موسیقی حتّی درموقع خواب دشمن سلامت است.خطرناک ترین و بدترین عذاب برای کسی که به خواب رفته است،صدای آهستة موسیقی درحال پخش است(30)

2ـ عمرکوتاه:

گفته می شود عمر متوسّط انسان، حدود 120سال می باشد ولی علل وعوامل مختلفی درکاهش یا افزایش این مقدار مؤثر است . عواملی چون تغذیه،تفریح ،خنده،گناه و...امام صادق (ع ) می فرمایند: «بَیتُ الغِنا لا تؤمنُ فیهِ الفَجیعةُ وَ لاتُجابُ فیه الدَّعوَةُ وَلایَدخُلُهُ المَلَکُ(31).«خانه ای که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند».طبق یافته های دانشمندان نیز از جملة عوامل کاهش طول عمر انسان، سرو صداها و صدای موسیقی می باشد به طوری که اکثرموسیقی دان ها به نصف عمر طبیعی هم نرسیده اند و بعضاً با عوارض و مرگ ناگهانی از دنیا رفته اند، حتّی در قرون قبل هم که مردم از این آلودگی ها به دور بوده ودارای عمرهای طولانی بوده اند، کار گزاران موسیقی ازعمرطبیعی محروم بوده اند. آمارهایی که در این زمینه اعلام شده است مؤیّد این مطلب است که نوع موسیقی دانان، دارای عمرهای کوتاهی بوده اند و ما دراین نوشتار به جهت اختصار ، فقط به ذکر نام برخی از این موسیقی دانان بسنده می کنیم تا فقط شواهدی بر این مطالب ذکر شده، ارائه شده باشد و عزیزان را جهت اطّلاعات بیشتر به کتب مربوطه(32) ارجاع می دهیم.تذکر: الف ـ البتّه ممکن است ازموسیقی دانان کسانی هم باشندکه عمرآنها بیش از اینها بوده باشد ولی در اینموردآن چه راکه غالب بوده درجدول، بیان کرده ایم.
ب ـ ممکن است علّت مرگ همة افراد ذکر شده ، صرفاً موسیقی نبوده و علل دیگری نیز دخیل باشد ولی آن چه مسلّم است یکی از عوامل آن را می توان موسیقی ذکرکرد.

نام

تاریخ تولد

تاریخ مرگ

مدت عمر

ملیّت

لئونارد  دولئو

1694

1744

50 سال

ایتالیایی

پرگولوزی

1710

1736

26 سال 

ایتالیایی

هرولد

1791

1833

43 سال

فرانسوی

ژرژبیژه

1838

1875

37 سال

فرانسوی

مندلسن

1809

1847

38 سال

آلمانی

بتهون

1770

1826

56 سال

آلمانی

اسکریابین

1872

1915

43 سال

روسی

ایوانویچ گلینکا

1804

1857

53 سال

روسی

مک داول

1861

1908

47 سال

آمریکایی

جان فیلد

1782

1837

55 سال

آمریکایی

توماس مورله

1557

1602

45 سال

انگلیسی

هنری پرسل

1658

1695

37 سال

انگلیسی

حبیب الله بدیعی

1312

1371

59 سال

ایرانی






در ضمن، این اسامی از کتاب تأثیر موسیقی بر اعصاب وروان، استخراج شده است.

3 ـ گرایش به مواد مخدّر:

بسیاری ازموسیقی دانان به علّت عارض شدن ضعف اعصاب گرایش به مواد مخدّر پیدا کرده تا شاید درمانی برای این بیماری پیداکنند. مواد مخدّر در نگاه اول مسکّن خوبی برای اعصاب وروان است لذا غافل از مضرّات زیاد آن ،به آن روی آورده و در دام آن گرفتار می آیندکه البتّه خود مواد مخدّر نیز درکاهش قوة بینایی نقش دارد و مضرّات مواد مخدّر ، خود فصل جداگانه ای می طلبدکه از گنجایش بحث خارج است.

4 ـ ضعف چشم:

از جمله حسّاسترین اعضای بدن چشم ها وگوش ها هستند. حرکت چشم ها توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک انجام می شود وگفته شدکه بوسیله ارتعاشات موسیقی تعادل این سیستم به هم می ریزد و موجب ضعف اعصاب می شود ، ادامه این عملکرد موجب تأثیرات عمیق دراین اعضای حسّاس و در نتیجه با عث ضعف چشم و حتّی کوری می شود.

5 ـ فشارخون :

یکی دیگر از عوارض موسیقی پیدایش بیماری فشار خون است که البتّه این هم عوامل مختلفی دارد و موسیقی یکی ازآن عوامل است. این مسئله را پزشکان با بررسی های خود دریافته اند و به کسانی که با موسیقی و سروصدای زیاد در ارتباط اند در مورد عوارض آن هشدار داده اند. دکتر «گورلدواین» پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسید که رادیو، علّت اساسی فشارخون به شمار می رود و برای اطمینان از این موضوع بازوبند فشار خون را به خود بست و این نتیجه بدست آمدکه هرقدر انسان از یک قطعة موسیقی بدش بیاید، همان اندازه فشار خون او بالا می رود ، دکتر «واین» از تغییر فشار خون در اثر شنیدن چند قطعة موسیقی درتعجّب بود و بالأخره برای این که دچار خطر رادیو نشود رادیو را خاموش کرد.از همه مهمتر مشاهده حالات روانی خود موسیقی دانان است که بزرگترین نمایش تجربیات و آزمایش های علمی و عملی است که زیان موسیقی را در این قسمت برای ما تشریح می کند ، زیرا آنها به تدریج ،گرفتار اختلالات عصبی و حسّاسیّت های بی جا شده و در نتیجه، اغلب دچار انقباض عروق و فشارخون و سکته های مغزی گردیده و حتّی بعضی ها در هنگام نواختن موسیقی، فشار خون آنها بالارفته ودر اثر سکتة ناگهانی جان 
خود را فدای تحریکات و ارتعاشات موسیقی کرده اند. آیا همین سکته های نوازندگان، در هنگام اجرای برنامه های موسیقی؛ خود ،دلیل بارز دیگری نیست ، مبنی براین که موسیقی تا چه اندازه در ایجاد فشار خون مدخلیّت دارد؟(339این ها بخشی از مضرّات موسیقی بود، چراکه موسیقی، مضرّات دیگری را نیز به همراه دارد، ازجمله: مشکلاتمغزی ، مشکلات قلبی ، تهییج و...که به جهت جلوگیری ازاطالة کلام به همین مقدار بسنده و از توضیحات بیشترخودداری می نماییم.

موسیقی وکمال انسان

برخی برای توجیه استماع موسیقی آن را برای بدست آوردن حال و مقام ،مفید دانسته و می گویند : چه مانعیداردکه برای رهروان حق وحقیقت در ابتدای کار، موسیقی و سماع برای تحصیل حال تجویز شود؟پاسخ :کدامین منطق واقع بینانه می گویدکه تعلیم و تربیت هایی که به وسیلة عمل خارجی وگفتار صحیح و روشن صورت می گیرد،حذف شود و به وسیلة موسیقی وسماع که فاقد محتوا بوده وتنها باشکل خوشایندش خیالات راتحریک می کند،تحوّل واقعی در انسان به وجود آورده شود؟ اگرشما برای اشخاص احمق و کسانی که از نیروی اندیشه وتعقّل محرومند،صدهاهزار آهنگ پرمعنی وزیبا بنوازید ،چه تأثیر مثبت در آنان ایجاد خواهد کرد؟درنتیجه برای به ثمررسیدن تعلیم وتربیت مجبورهستیم قوای دفاعی وخودِروان راتقویت کنیم ،نه خیالات وتجسمیّات ونا هشیاریهای تصنّعی را....بهترین دلیل این مدّعا(که هر اندازه موسیقی، آدمیان را به خود مشغول بدارد، ازحالات روحانی وملکوتی خالص آنان می کاهد) وضع روانی اکثریت قریب به اتفاق مردم دوران معاصر ماست که به جهت گسترش موسیقی در شرق و غرب ،حتّی متأسّفانه درهمة کشورهای اسلامی یک حالت لذّت گرایی وتأثیر پذیری از موسیقی ، روان آنان را فرا گرفته و از وجد و هیجانات و شهودهای عالی ملکوتی والهی آنان به طور وحشتناک کاسته است.(34)همچنین اگر قرار بود که موسیقی ، عاملی در تکامل انسان باشد و وسیله ای برای رسیدن به مقامات الهی باشد بدون شک ، رهبران ما یعنی معصومین (علیهم السّلام) این مطلب را برای پیروان خویش بیان می فرمودند و از بیان این مسئله فرو گذار نمی کردند چرا که آنان برای رساندن انسان ها به کمال حقیقی خویش آمده اند و اگر چیزی راکه باعث رسیدن انسان به کمال است ذکر نکرده باشند نقض غرض خواهد بود. لذا نمی توان این حرف را پذیرفت. 
مسئلة دیگراین است ؛که درست است موسیقی یک هنر است ولی ازطرف دیگر، فقط یک محرّک برای روح و روان انسان است . به عبارت دیگر موسیقی چیزی را به انسان نمی دهد وآن حالات مختلفی را که برای موسیقی گفته شد به او اعطا نمی کند بلکه صرفاً یک محرّکی است که آن حالاتی را که در انسان ها وجود دارد تحریک می کند و بر می انگیزد.پس موسیقی دارای دو جنبه است:1ـ جنبة شکل روانی آن. 2ـ جنبة محتوایی آن.و امّا شکل روانی موسیقی ،آن تأثیری است که انسان در درون خود ، با شنیدن موسیقی احساس می کند.

امّا محتوای موسیقی چیست؟

وقتی که آهنگ حماسه ای نواخته می شود، آیا این آهنگِ حماسه ای مانند مارش، در درون خود چیزی که واقعیت داشته باشد به من می دهد یا مانند کلمات یا عدوات قراردادی تأثیری در من به وجود می آوردکه حالت حماسه ایِ مرا می جوشاند؟ من می جوشم ، نه این که محتوای موسیقی این حالت را در من به وجود می آورد، بلکه عامل محرّک احساسات و هیجانات من عبارت است از واحدهای مربوط به آن حماسه که در محیط زندگی ام چه از سرگذشت خود و چه از تاریخ ملّت و قومی که جزئی ازآن هستم ،به وجودآمده است ، یا تاریخ ملّت خود.پس موسیقی محتوایش حماسه و محبّت و عشق و اندوه نیست ، بلکه این عناصر رسوب یافته دردرون من است که با ورود امواج موسیقی در درونم می جوشد و تحریک می شوم. این است معنای آن که می گوید موسیقی شکل دارد ولی محتوا ندارد یا محتوا وشکل درموسیقی یکی بیش نیست .(35)
فصل چهارم : نظرعلمای اسلام و دانشمندان غرب راجع به آثارموسیقی:
حال که با اثرات موسیقی برجسم و روان انسان آشنا شدید ، سراغ دانشمندان غرب و علمای اسلام خواهیم رفت تا نظرات آنها را نیز راجع به موسیقی بدانیم.« امام خمینی(ره) »: « از جمله چیزهایی که مغز جوان ها را تخدیر می کند، موسیقی است ... موسیقی، انسان را از جدّیت بیرون می برد. یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت را با موسیقی سروکار داشته باشد، یک جوانی که اکثر اوقاتش را پای موسیقی بنشیند ... از مسایل زندگی و از مسایل جدّی به کلّی غافل می شود عادت می کند همان طورکه به مواد مخدّر عادت می کند...موسیقی با تریاک فرقی ندارد، تریاک یک جور خلسه می آورد و این یک جور خلسه می آورد... نباید دستگاه تلویزیون، جوری باشد که 10 ساعت موسیقی بخواند....این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها می روند از جای دیگری موسیقی می گیرند حال اگر از جای دیگر می گیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟...جوانی که به موسیقی عادت کرد دیگر نمی تواند کار انجام دهد ، دیگرنمی تواند قاطع باشد». (36)
« امام خامنه ای(حفظه الله) »:« به نظرم می رسد که موسیقی می تواند گمراه کننده باشد، می تواند انسان را به شهوات دچار کند ، می تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند ؛ می تواند هم این نباشد و می تواند عکس این باشد . مرز حلال وحرام اینجاست».(37) 
« علّامه جعفری(ره) »: «عمدة جذّابیّت و لذّت موسیقی و انبساط آوردن آن ، معلول سلب هشیاری به واقعیتهای درون ذات و برون ذات و هم چنین سلب اختیار است...در حالی که موسیقی ها حتّی روحانی ترین آنها با دو حقیقت مزبور (هشیاری واختیار) سازگار نیست و این اصل را همة ما می دانیم که هیچ حرکت ناهشیارانه و جبری نمی تواند تکاملی باشد، اگر چه با نظر به عوامل گوناگون ، دارای لذّت و جذّابیّت بوده باشد . جنبة تخدیری موسیقی را نیز می توان در نظر گرفت ، لذا اگر درحال جذبة موسیقی، ذکر الله اکبر را به زبان بیاوریم ، هیجان وتأثّر از موسیقی مانع ازآن خواهد بودکه ما معنای آن ذکر مقدّس را به طور معیّن و مستقیم درک کنیم و با همة قوای مغزی وروانی متوجّة آن باشیم».(38)
«ناپلئون هیل» (نویسندة آمریکایی) : «ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می شود این وسائل ده گانه که مغز انسان را به هیجان و فعّالیّت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلا درجه می رساند عبارتند از:
1ـ اشتیاق وعلاقة جنسی 2ـ ... 3 ـ ... 4ـ موسیقی 5 ـ ...»(39)
پروفسور«ولف آدلر»( استاد دانشگاه کلمبیا) : « بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی، شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب می گذارد....موسیقی علاوه براین که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقّت خارج از حدّ طبیعی آن سخت خسته می کند، عمل ارتعاش صوتی که در موسیقی انجام می شود تولید عرقی خارج از حدّ طبیعی در پوست ایجاد می نماید که بسیار زیان بخش است و ممکن است مبدأ امراض دیگری قرارگیرد»(40)
«هگل» (فیلسوف شهیر فرانسوی) می گوید: «ادبیات عالی ترین هنرها، و موسیقی پست ترین هنرهاست زیرا اولی بیش از همه با فکر و معنا سر وکار دارد و موسیقی با حقیقت و معنا سر وکار ندارد».(41)

 



[ سه شنبه 91/3/23 ] [ 12:39 صبح ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه